اخبار تلویزیون بی بی سی را تماشا می کردم . به نقل از سایت رضا پهلوی گزارش داد : علیرضا پهلوی دومین فرزند شاه سابق ایران در سن 44 سالگی در بوستون آمریکا با خود کشی به عمر خویش پایان داد .

من نیز دقیقا هم سن آن مرحوم هستم . متاثر شدم ، نه از بابت آنکه چون مثلا فرزند آن مرحوم بود ، بلکه بخاطر خودکشی یک جوان ، چونان سایر جوانانی که در سنین جوانی از دست می روند .

بلی متاثر شدم و به همسرم گفتم : ببین اینها به چه روزی افتادند . دختر شاه سابق "لیلا پهلوی " نیز یکی دو سال پیش خود کشی نمود .

باز به همسرم گفتم : « سرنوشت حاکمان کنونی هم همین طور خواهد بود» . البته معلوم است که مرحوم علیرضا پهلوی که در سن 15 سالگی به جبر روزگار و انقلابی که در ایران رخ داد و طومار پهلویان را برچید ، از ایران رفت و لذا نمی تواند در تصمیماتی که خانواده او و بالطبع پدرش و یا مادرش نقش داشته است ، موثر بوده باشد و نمی توان او را در کارهای درست و غلطی که آخرین شاه پهلوی و یا جدش رضا پهلوی انجام داده است ، شریک قلمداد نمود . اما واضح است که ظلم و استبدادی که این دو در ایران انجام دادند ، به وقوع انقلاب و نارضایتی مردم   و طغیان توده ها انجامید و شد آن که لاجرم بایست صورت می گرفت .

اگر آن سردمداران ، اصلاحات را سر منشا اداره کشور قرار می دادند ، قبل از آنکه کار به انقلاب بینجامد ، مطمئنا ما امروز این مشکلات ریز و درشت و نابسامانی های فراوان را نداشتیم .

غرور و تعصب بیجای سردمداران رژیم سلطنتی و سوئ استفاده از اموال عمومی کشور کار را به چنان سرانجامی رسانید که اکنون مشاهده می کنیم . یکی از خفقان ترین و فقیر ترین کشور ها با کمترین دوست و بیشترین دشمن را داریم و همه این ناشی از بی خردی سردمداران قبلی و فعلی ایران است .

راه خرد بسته شده و راه تعصب و جهل گشوده شده است . هر روز بیش از پیش دیگران را علیه خود می کنیم . و کشوری که امروز بایستی همپای کره جنوبی باشد و چه بسا پیشگام تر ، در ورطه ای افتاده که همپای کشوری چونان کره شمالی است .

کاش حاکمان کنونی ما بجای تبلیغات پروپاگاندایی و بی ثمر چشم خرد می گشودند و ایران را ، با چشم دیگر می نگریستند ( چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید ) و از ورطه تخیلات بی معنی و اوهام خویشتن و کشور را  رها می نمودند ، که گویند « جلو ضرر را هر موقع که بگیری ، منفعت است » .

من به این اندیشه افتادم که باز بنویسم و بنویسم . گر چه تاکنون چند بلاگ داشته ام که  فیلتر شده است . کاش بجای فیلترینگ و سانسور و شکستن قلم ها ، راه عقل و خرد اندیشی باب می شد . کاش ...